در جلد دوم، یعنی کتاب «مادر آدم نباتی»، این سه نوجوان، بعد از سفر مخفیانه شان به شهر عجیب و غریب آدم نباتی ها، با یک زوج آدم نباتی به نام پونی و مونی، آشنا و دوست می شوند.مونی بچه دار می شود و از شانس بدش بچه اش تیپ الف است، یعنی باید ربات ها بچه را از مادر بگیرند و برای همیشه به سرزمین تیپ الف بفرستند تا بدون مهر مادری و سایه حمایت پدری زندگی کند و مثل تارا و راما و پاشا، فقط کار کند. 

با نقشه و طرح راما، هر سه،  تصمیم می گیرند که بچه را از ربات ها بگیرند یعنی در حقیقت بدزدند و به مادرِ آدم نباتی اش باز گردانند. البته می دانند که این کار عواقب بدی خواهد داشت ولی دلشان نمی خواهد که این بچه هم مثل خودشان دور از مادر و پدر بزرگ شود. 

اما....بعد از اینکه بچه را به آغوش مادر آدم نباتی اش بازمی گردانند و بچه دچار بیماری می شود و گریه اش قطع نمی شود، خیلی زود سر و کله ربات های پلیس و نگهبان و پزشک در آپارتمان شان پیدا می شود. باز این سه نوجوان را از سرزمین آدم نباتی ها مستقیم به قرنطینه می فرستند تا محاکمه شوند و بچه را هم می گیرند تا به سرزمین تیپ الف برگردانند.

جلد دوم هم مانند جلد اول، قابلیت انیمیشن شدن دارد، چون کاملا تصویری و ماجراجویانه است و در ژانر علمی و تخیلی می تواند برای بچه ها جذاب باشد. 

در حین خواندن کتاب، کاملا با فضاسازی هایی می توان برخورد کرد که قابلیت تصویری شدن دارند.