ایلا نگهبان باغ وحش


امتیاز اقتباسی بودن اثر

ایلا نگهبان باغ وحش -

0.00 Avg rating0 Votes
مجموعه: NA
ناشر:هوپا
ژانر:دفاع مقدس, درام اجتماعی
نویسنده:
نوبت چاپ: 1
تاریخ انتشار: 1394
قیمت:(ریال) 80000
حجم صفحات:91
نوع جلد: جلد نرم
ISBN13:9786008025191

کار خیلی قوی‌ای نیست. دیالوگ‌ها مصنوعی است و ایلا از حد طبیعی یک بچه به سن و سال خودش کوچک‌تر به نظر می‌رسد. او درک درستی از مسائل و پیرامونش ندارد و انگار هوش و ذکاوتش از حد عادی کمتر است، با اینکه به نظر بچه‌ای طبیعی است و این نقص شخصیت‌پردازی است.
روایت داستان هیجان و التهابی را ایجاد نمی‌کند.
 گره‌افکنی ندارد و کششی که خواننده را با خود به اوجی برساند و بعد او را تا انتها ببرد اما شاید همان موقعیتی که نویسنده آفریده یعنی تنهایی ایلا و مادرش در باغ وحشی بیرون از شهر، زمانی که جنگ شروع شده و حالا پریشانی حیوانات و دل‌نگرانی مادر و ایلا، خوب و توجه‌برانگیز است.
از دیگر نکته‌های ظریف و خوب کار این است که مادر مادر ایلا، یعنی مادربزرگ مادری ایلا، عراقی است و مادر از یک طرف نگران مادرش است و از طرف دیگر نگران جاسم که سرباز است. این نکتۀ ظریف در سینمای دفاع مقدسی، حائز اهمیت بوده و واجد نگاهی انسانی است.

ایلا پسر بچه‌ای است که پدرش نگهبان باغ وحش خرمشهر است. آنها در باغ وحش زندگی می‌کنند. یک روز صبح، از شهر صدای مهیبی می‌شوند و بعد چند هواپیما در آسمان می‌بینند. حیوانات داخل قفس‌ها بعد از شنیدن صدای مهیب، بی‌قراری می‌کنند. پدر ایلا با دوچرخه به سمت شهر می‌رود تا ببیند علت این صدای مهیب چیست. ایلا و مادرش تنها می‌مانند. ایلا به قفس حیوانات سرکشی می‌کند و برایشان غذا می‌برد. صدای مهیب چند بار دیگر بلند می‌شود. ایلا منتظر است تا پدرش برگردد و از او بپرسد که این صدای ترسناک برای چیست. ظهر می‌شود. پدر برنمی‌گردد. ایلا لباس مدرسه به تن می‌کند و منتظر می‌ایستد تا بابایش از راه برسد و او را به مدرسه ببرد، اما همچنان از پدر خبری نمی‌شود. مادر نگران می‌شود. باز صدای بلند و وحشتناکی به گوش می‌رسد و این‌بار شدتش به قدری زیاد است که شیشه‌های اتاق می‌لرزد و می‌شکند. ایلا نگران می‌شود. حیوانات همچنان بی‌قراری می‌کنند. بعدازظهر می‌شود. مادر به‌سمت جاده راه می‌افتد تا ببیند چه خبر است و چرا بابا برنگشته؛ ایلا هم دنبال مادرش می‌رود. نزدیک جاده که می‌رسند، کلی ماشین و کامیون می‌بینند با آدم و اسباب و وسایل. آنها از دیدن ایلا و مادرش تعجب می‌کنند و می‌گویند در شهر جنگ شده است و بعثی‌ها حمله کرده‌اند و باید فرار کنند. مادر و ایلا به باغ وحش برمی‌گردند. شب می‌شود و پدر برنمی‌گردد. مادر منتظر می‌ماند تا او برگردد و بعد سه تایی با هم از آن‌جا بروند. مامان ایلا عراقی است. او نگران مادر و فامیل‌هایش که در بصره هستند، است. همچنین نگران برادرش جاسم که سرباز است و حتماً الان در ایران به عنوان سرباز عراقی دارد با سربازهای ایرانی می‌جنگد. همچنان خبری از پدر ایلا نیست. مادر نگران شوهر ایرانی و برادر عراقی‌اش است و اینکه آنها در این جنگ قرار است مقابل هم بایستند. بالاخره صدایِ در باغ وحش به گوش می‌رسد. بابای ایلا مردی را فرستاده تا هم دوچرخه‌اش را به خانه برساند هم اینکه زن و بچه‌اش را خبر کند که جمع کنند و بروند روستا پیش مادرش. خبر داده که می‌خواهد بجنگد  و برنمی‌گردد. مادر با ناراحتی اسباب را جمع می‌کند و از ایلا می‌خواهد که در قفس حیوانات را باز کند تا بروند و فرار کنند. مادر ایلا نامه‌ای می‌نویسد برای مامانش در بصره به همراه یک لنگه از گوشواره‌اش، نامه را گوشۀ اتاق می‌گذارد، بلکه سربازی عراقی نامه را ببیند و به دست مادر مادر برساند و به عنوان دست مزد کارش گوشواره را بردارد. آنها با دوچرخۀ پدر تا جاده رکاب می‌زنند و ایلا با اینکه برایش سخت است اما حیوانات را آزاد می‌کند که بروند اما دو جوجه و بچه خرگوشی را توی بلوزش می‌گذارد و خودش و مادرش سوار بر دوچرخه می‌شوند و بابون‌ها هم دنبالشان می‌دوند. بالاخره یک سواری می‌بینند که پر است، اما راننده آن دو را هم سوار می‌کند و بابون‌ها هم به دنبالشان. خلاصه بالاخره با سختی به مقصد می‌رسند به روستایی نزدیک شیراز، پیش مادر بابا یعنی مامان بزرگ ایلا. بی‌بی به گرمی از آنها استقبال می‌کند و سراغ پسرش یعنی بابای ایلا را می‌گیرد.  

شاید بشود در ژانر سینمای جنگ، از این کتاب یک فیلم کوتاه سینمایی ساخت. چون فضای داستان در لوکیشن جالبی اتفاق می افتد و می‌تواند پتانسیل خوبی برای یک فیلم مختص کودک و نوجوان داشته باشد یعنی باغ وحش. 

اینکه پدر پسری نگهبان باغ وحش است.... و حالا پدرش صبح رفته و برنگشته است. حالا ایلا و مادرش در باغ وحش، بیرون از شهر، فقط صداهای مهیب می‌شنوند بی آنکه بدانند جنگ شده است و پریشانی حیوانات و نگرانی ایلا بابت حیوانات و نیامدن پدرش، همه و همه، به خودیِ خود قابلیت دراماتیزه‌شدن برای یک کار سینمای اقتباسی را دارد. 

ایلا ـ پدر ـ مادر 

نامزد سی وپنجمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در گروه کودک و نوجوان

ـ

نظرات

Required fields are marked *. Your email address will not be published.